پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی (ع) و شهادت حضرت زهرا (س)
سلام من شيعه هستم ولي در يكي از شبكه هاي ماهواره اي شبهه اي در شهادت حضرت فاطمه(س) مطرح شد خواستم به اين شبكه زنگ بزنم و فحشش بدهم ولي با خودم فكر كردم اين در مرامپيروان علي(ع) نيست حالا چند تا از شبهه هاي اونا رو نوشته ام و براي شما مي فرستمتو رو خدا هرچه هم دور بشه طوري نيست فقط يك جواب دندان شكن، به استناد منابع خوداهل سنت بدين تا من جوابشون رو بدم،ممنون
- چرا حضرت علي عليه السلام در آنصحنه(زدن فاطمة الزهرا ) هيچ واكنشي از خود نشان نداد ؟
مراجعه شود به منابعتاريخي
توضيح : در هيچ منبع تاريخي نيامده است كه حضرت علي در آن صحنهاقدامي نمايد ؛ دست به شمشير برده و با قاتلان و مهاجمان در گير شود آيا واقعا عليعليه السلام اين گونه بود؟
۲- چرا بعد از شهادت همسر خود فاطمة الزهرا عليهالسلام انتقام او را نگرفت يا به فكر گرفتن انتقام نبود.؟
توضيح: در هيچمنبعي ذكر نشده كه حضرت علي عليه السلام پس از شهادت دخت گرامي رسول خدا صل اللهعليه و اله جهت خون خواهي و گرفتن انتقام ايشان اقدامي نمايد، واقعا اگر كسي بهحريم خانواده ما چنين تجاوزي بكند امانش مي دهيم ؟ براي سكوت حضرت علي چه توجيهيخواهيم داشت ؟
۳- چرا با قاتلان دختر رسول خدا (ص) ميانه خوبي داشت؟
نهج البلاغه فيض الاسلام ص ۴۱۵ و ۴۴۲
توضيح در مواقع زيادي عمر درزمان خلافت خود براي انجام مشورت به حضرت علي عليه السلام مراجعه مي كند پيشنهاد هاو مشورتها ي كه حضرت علي عليه السلام به ايشان مي دهد مملو و سرشار از محبت وصميميت و احترام مي باشد و هر انسان عاقل و محققي با دنياي ار اوهام و شبهات درمورد حضرت علي عليه السلام مواجه مي سازد. آيا در اين جا هم نياز به تقيهداشت
۴- چرا همواره از عمر تعريف و تمجيد مي كرد ؟
نهج البلاغه فيضخطبه ۲۱۹ ص۷۲۱
توضيح : چگونه با كدام عقل و منطق مي توانيم باور كنيم كه عمرفاطمه عليها السلام را به شهادت رسانده آنگاه حضرت علي عليه السلام از قاتل همسرخود فاطمه عليها السلام جلوي مردم تعريف و تمجيد بكند .
۵- چرا حضرت علي حتيدر ايام خلافت و حكو.مت خود هيچ گاه از شهادت همسر خود توسط عمر يادي نكرد .؟
توضيح : آيا حضرت علي عليه السلام آنقدر بي وفا و بي معرفت بود كه پس ازشهادت همسر خود حتي يك بار هم از شهادت ايشان يادي نكرد ؟ و اگر از آن ياد آوريكرده در كدام خطبه و سخنراني ؟ كدام نامه؟ كدام مجلس و جلسه ؟و كدام منبع و كتاب؟
مراجه شود كتاب كشف الغمه في معرفه الائمه ج ۱ ص ۴۴۰
۶- چرا حضرتعلي عليه السلام سه تن از فرزندان خويش را به نام هاي ابو بكر ، عمر ، عثمان نامگذاري كرد ؟
كتاب كشف الغمه ج ۱ ص ۴۴۰ منتهي الامال ج ۳ ص ۱۶۲
توضيح : واقعا شما نام دشمنان يا قاتل همسرتان را بر فرزندانتان مي گذاريد؟ اين كار عليعليه السلام چه توجيهي مي تواند داشته باشد ؟ ايا تقيه مي تواند آن را توجيه كند؟
۷- راستي چرا حضرت علي دختر خود به نام ام كلثوم را از همان همسر شهيدشبدنيا امده بود به نكاح قاتل همسر خود در آورد؟
وسايل الشيعه ج ۱۵ ص۴۵۷ كتابالطلاق الاستبصار ج ۳ ۳۵۲ الفروع من الكافي ج ۵ ص۳۴۶ جواهر الكلام ج ۳۲ ص۲۷۹
توضيح : در منابع زيادي از كتابهاي اهل تشيع از جمله منابع فوق با صراحتذكر شده است كه عمر داماد حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام است .
زيرا دختر ايشان ام كلثوم در نكاح عمر بوده است بنا بر اين ما از مدعيانشهادت حضرت زهرا مي پرسيم ايا شما مي توانيد دختر تان را به عقد قاتل همسر تان دربياوريد ؟ راستي اگر كسي به ناموس شما چپ نگاه كند چكارش خواهيد كرد ؟ آيا غيرت وشجاعت علي عليه السلام از شما كمتر بود !!
۸- چرا حضرت امام حسن و امام حسينعليهم السلام مادام العمر از شهادت مادرشان توسط عمر يادي نكردند ؟
توضيح :در هيچ يك از منابع تاريخي شيعه و سني ديده نمي شود كه حضرت امام حسن و حسين عليهمالسلام از شهادت مادرشان توسط عمر يادي كرده باشند پس لزوما آنها به مادرشان عشق وعلاقه اي نداشته اند. و اين در حالي است كه شما در همه ساله براي سالگرد و فاتمادرتان مراسم عزاداري مي گيريد ايا محبت شما به مادرتان از محبت حسن و حسين عليهمالسلام با مادرشان بيشتر است ؟
۹- چرا مردم مدينه در قبال قتل دختر پيامبر صسكوت كرده و هيچ اقدامي نكرده ؟
توضيح در كدام كتاب آمده است كه احدي ازمسلمانان در رابطه با قتل حضرت فاطمه به ابوبكر و عمر اعتراض كند ؟ آيا آن همهمسلمانان هيچ كدامشان از اين جريان خبر نشدند ؟ و يا اين كه همه شان طرف دار ابوبكرو عمر و دشمن فاطمه بودند ؟
۱۰- چرا شما تا چند سال پيش از جريان شهادت بيخبر بوديد و الان بياد تان آمد ؟ تقويم هاي پيش از ۱۳۷۲
توضيح : در سالنامههاي پيش از سال ۱۳۷۲ خبري از شهادت فاطمه عليها السلام نيست
پاسخ:
1) چرا حضرت علي عليه السلام در آن صحنه(زدن فاطمة الزهرا ) هيچ واكنشي از خود نشان نداد ؟
حضرت امیر علیه السلام در ماجرای جانسوز حمله عمر به حضرت زهرا سلام الله علیها از خود واکنش نشان داده است ؛ ظاهرا این شبهه گران دروغگو حتی کتب خودشان را هم مطالعه نکرده اند که گرفتار این اشتباه فاحش شده اند, ما برای نمونه به دو مورد از منابعی که این واقعه را ذکر کرده اند(از اهل سنت و شیعه) اشاره می کنیم:آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مىنويسد: أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته؛ عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد(الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي –بيروت. )آلوسى اين روايت را بدون هيچ حاشيه و نقدى نقل كرده و رد نكرده است كه حكايت از پذيرفتن آن دارد.
سلیم بن قیس نیز می نویسد: با مشاهده ی این جریان( جسارت عمر)، ناگهان علی(ع) از جا بلند شد و یقه ی عمر را گرفت و او رامحکم کشید و بر زمینزد و به بینی و گردنش کوبید و خواست او را بُکشد....،که فرمایش پیامبر و وصیت او را به یاد آورد و فرمود: قسم به خدائی که محمّدرا به پیامبری ارج نهاده است، ای پسر صهاک (منظور عمر است) اگر نبود کتابیاز طرف خدا و نیز عهدی که با رسول الله(ص) کرده، می فهمیدی که نمی توانیداخل خانه ی من شوی!
در اینجا، عمر از دست علی آزاد شد و از مردم کمک خواست.( سليم در كتاب اسرار آلمحمد(ص) فصل چهارم، صفحه 32(
2)چرا بعد از شهادت همسر خود فاطمة الزهرا عليهالسلام انتقام او را نگرفت يا به فكر گرفتن انتقام نبود.؟
واقعيت اين است که تحليل برخي حوادث تاريخي بسيار مشکل است و هضم برخي رفتارها بسيار سنگين است. اما انگيزه هاي مختلف، انسان را به جايي مي رساند که رفتارهاي ناباورانه انجام دهد. در زمان پيامبر اسلام(ص) برخي رگه هاي مخالفت با سنت نبوي و دشمني با اهل بيت از سوي برخي ياران پيامبر(ص) ديده مي شد. مانند اعتراض در صلح حديبيه، نافرماني از شرکت در سپاه اسامه، توهين به پيامبر(ص) در هنگام نوشتن وصيت و... اما کسي باور نمي کرد که اين تخلفات به جنايت تبديل شود. در اين باره توجه شما را به يک حديث از امام علي(ع) و يک تحليل درباره واقعه پشت در جلب مي کنيم: روزي اشعث بن قيس گفت: يا علي! چرا شمشير نکشيدي؟ علي(ع) به او فرمود:همه اهل بدر و پيش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولي از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبير و از اهل بيت خودم هم کسي نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگيرم چون حمزه در احد به شهادت رسيد و برادرم جعفر هم در موته شهيد شد و کسي برايم نماند مگر دو نفر ذليل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقيل. به خاطر نبودن يار و ياور حقم را گرفتند.» (بحارالانوار، ج 29، ص 465 ، ح 55 به نقل از کتاب سليم بن قيس). البته درباره رفتار و سيره معصومان(ع) از دو زاويه «پيش نگاه» و «پس نگاه» مىتوان به قضاوت نشست. با نگرش «پيش نگاه» امامان - عليهم السلام - معصوم هستند و «قول، فعل و تقرير» آنان، به ويژه در مسائل مرتبط با امامت و هدايت جامعه، از هر گونه خطا و اشتباه مصون است. با پايبندى به اين اصل اساسى بايد به صحت رفتار و سيره امامان(ع) اعتقاد داشته، به مقدار توانايى در پى كشف اسرار و دلايل آن باشيم تا به عنوان الگو در زندگى خود به كار بنديم. بانگرش «پس نگاه» نيز مىتوان به خردمندى و دورانديشى امامان(ع) در موضعگيرىهاى آنان پىبرد؛ زيرا رفتار و موضعگيرى امامان(ع)، با ملاحظه تأثيرگذارى در طول تاريخ و پيروزى نهايى حق بر باطل، تحقق مىيابد؛ اگر چه در زمان خودشان اين پيروزى اتفاق نيفتد. با اين نگاه، صبر و سكوت امام على(ع) فريادى رسا بر مظلوميت آن حضرت در طول تاريخ است. سكوت حضرت، زمينه سوء استفاده دشمنان را خشكاند؛ چنان كه ابوسفيان حاضر شده بود با امام على(ع) بيعت و عليه خلفا اقدام كند؛ اما امام على(ع) با آگاهى و دورانديشى دست رد برسينه آن بدخواهِ مسلمانان زد. روزى ديگر امام على(ع) در پاسخ به حضرت فاطمه(س) فرمود: «اگر مىخواهى نام پدرت[رسول الله(ص)] همچنان باقى بماند، بايد صبر كنيم». براساس روايتى ديگر، امام على(ع) فرمود: «به خدا قسم، اگر خطر نابودى دين و بازگشت كفر و پراكندگى مسلمانان در ميان نبود، اين گونه صبر نمىكردم». (بحارالانوار، مجلسى، ج32، ص61) اين دو نمونه تاريخى و نمونههاى فراوان ديگر حكايت از آن دارد كه حساسيت زمانه اقتضا مىكرد، براى حفظ ظاهر اسلام، اهلبيت(ع) آن چنان صبر كنند و «خار در چشم و استخوان در گلو» روزگار بگذرانند. اما نكته مهم آن است كه در كنار اين صبر، بايد حق و حقيقت در طول تاريخ آشكار بماند و سياهى ظلم و خيانت براى همگان آشكار شود. هنر امام على(ع) و حضرت فاطمه(س) آن بود كه به گونهاى رنج را تحمل كردند كه روسياهى آن براى ظالمان در طول تاريخ قابل پاك شدن نباشد و وجدان هر انسان منصفى در طول تاريخ به حقانيت اهلبيت(ع) گواهى دهد. به عنوان يك اصل كلى مىتوان گفت: «هرگاه اظهار حق بامظلوميت همراه باشد، ماندگارى آن بيشتر خواهد بود و هر چه مظلوميت بيشتر باشد، تأثير آن حق در طول تاريخ پررنگتر خواهد بود.» از اين رو، كشاندن امام على(ع) براى بيعت و محنتهاى حضرت فاطمه(س) در اين زمينه از جهت تاريخى و روابط زمينى يك «تحميل» و ظلم آشكار بود، اما از جهت ملكوتى و آسمانى يك «انتخاب» به شمار مىآمد. به همين جهت، برخى اهل معرفت گفتهاند: «على(ع) را نبردند بلكه خودش رفت؛ اما به گونهاى كه در طول تاريخ ظلم غاصبان قابل انكار نباشد.»
ادامه مطلب...